پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

بازتاب ایمان در اخلاق و رفتار

بازتاب ایمان در اخلاق و رفتار

 

خداشناسی نبوت و معاد، امور ذهنی و بی‌اثر نیستند، بلکه ایمان مسئولیت آفرین و با عمل، لازم و ملزوم یکدیگرند. ایمان به منزله ریشه درخت و عمل صالح به منزله ساقه و برگ و میوه آن درخت است. ایمان و اعتقاد قلبی نمی‌تواند فاقد آثار عملی باشد، بلکه به طور حتم آثار و لوازمی را در پی خواهد داشت. به وسیله عمل افراد می‌توان به مرتبه ایمانشان پی برد. هر چه ایمان قوی‌تر باشد آثار بیشتری از آن بروز خواهد کرد. هر چه عمل کمتر باشد ایمان نیز ضعیف‌تر خواهد بود. کسانی که اظهار ایمان و دین‌داری می‌کنند ولی آثار ایمان در اعمالشان ظاهر نیست یا در باطن ذات فاقد ایمان هستند و برای فریب دادن مردم تظاهر به ایمان می‌کنند یا این که از ایمان بسیار ضعیفی برخوردار هستند که نتوانسته آنها را به عمل وادار کند.

ایمان سرچشمه عمل و تعهدآور و مسئولیت آفرین است. ایمان انسان را وادار می‌کند تا در برابر دستورات الهی تسلیم باشد و در تمام ابعاد زندگی از برنامه‌ها و رهنمودهای پیامبران پیروی کند. در احادیث فراوان ایمان را به همین معنا تفسیر کرده‌اند. از باب نمونه، علی علیه السلام می‌فرماید:

از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله پرسیدم: ایمان چیست؟ فرمود: تصدیق به قلب، اقرار به زبان و عمل به اعضا و جوارح.[66] اگر ایمان واقعاً در دل انسان نفوذ کرده باشد آثارش به طور حتم در گفتار و رفتار او آشکار خواهد شد.

انسان مؤمن با تمام وجود خدا را پذیرفته و به وجودش ایمان دارد و خودش را در برابر او مسئول می‌شناسد و در برابر او و دستورهای پیامبرانش تسلیم خواهد شد. او این حقیقت را پذیرفته که انسان و جهان، پوچ و بی‌هدف نیست و انسان برای نابود شدن به وجود نیامده بلکه برای تکامل نفسانی و انتقال به جهان آخرت و زندگی در آن جهان به وجود آمده است.

او می‌داند که هر انسانی مسئول اعمال خودش می‌باشد و حساب و کتابی دارد و نتیجه اعمالش را خواهد دید. مؤمن این حقیقت را باور کرده که مرگ پایان زندگی نیست بلکه وسیله‌ای است برای انتقال از این جهان فانی و گذرا به جهان نور و سرور و جاویدان آخرت.

انسان مؤمن با چنین باور و برداشتی از جهان، چگونه می‌تواند نسبت به اخلاق و گفتار و کردارش بی‌تفاوت باشد؟ با چنین برداشتی زندگی انسان دگرگون می‌شود و در تمام ابعاد و به سوی یک هدف یعنی جلب رضای خدا و پیروی از دستورهای پیامبران متوجه می‌گردد. ایمان زیر بنای عمل و در سه بعد بر روی انسان اثر می‌گذارد:

1. اخلاق: انسان مؤمن به زندگی نفسانی و حیات معنوی ایمان دارد و  می‌داند که در این جهان به وسیله اخلاق و ملکاتی که کسب می‌کند شخصیت آینده‌اش را می‌سازد و پرورش می‌دهد و با همان‌ها در قیامت محشور خواهد شد.

اگر نیک باشند آینده‌ای خوب و خوش و سعادتمند خواهد داشت و اگر زشت و قبیح باشند آینده‌ای تاریک و دردناک نصیبش خواهد شد، به همین جهت همواره سعی می‌کند نفس خویش را از رذایل اخلاق، تصفیه و پاک سازد و با مکارم و فضایل اخلاق پرورش دهد. سعی می‌کند شخصیت انسانی و ملکوتی خویش را تقویت و امیال و خواسته‌های حیوانی را کنترل کند.

2. عبادت و پرستش: انسان مؤمن چون به خدا ایمان دارد و او را تنها آفریدگار و مدبّر جهان می‌داند در برابر عظمت و قدرت بی‌پایان او سر تعظیم و عبودیت فرو می‌آورد و تنها او را ستایش و پرستش می‌کند. با خدا دل گرم و مأنوس است و با او راز و نیاز می‌کند و همواره به او پناه می‌برد و از نیروی لایزالش استعانت می‌جوید. به وسیله عبادت و ذکر و انس با خدا به تکمیل و پرورش نفس خویش می‌پردازد و به او تقرب می‌جوید.

3. مسئولیت‌های اجتماعی: انسان مؤمن نظام سیاسی و اجتماعی اسلام را بهترین وسیله سعادت دنیوی و اخروی خویش می‌شناسد و خود را در اجرای کامل آنها متعهد و مسئول می‌داند. در مبارزه با ظلم و ستم و برقرار ساختن عدل اجتماعی تلاش و جهاد می‌کند. انسان مؤمن خود را وابسته به امت واحد و بزرگ اسلام می‌داند. عظمت و خوش‌بختی امت را سعادت خویشتن می‌شمارد و ضعف و ذلت آن را ضعف و ذلت خود محسوب می‌دارد. افراد امت را همانند اعضای پیکر خویش می‌شناسد. از آسایش و خوشی آنها لذت می‌برد و از ناراحتی و تألّم آنها احساس رنج و ناراحتی می‌کند.

آن‌چه را برای خود می‌خواهد برای سایر مسلمین نیز همان را می‌خواهد.

و آن‌چه را برای خود نمی‌پسندد برای دیگران نیز نمی‌پسندد. به همان مقدار که برای رفاه و آسایش خود می‌اندیشد به همان مقدار برای آسایش و رفاه دیگران تلاش و جهاد می‌کند. به همان اندازه که برای سعادت و خوش‌بختی خود و خانواده‌اش احساس مسئولیت می‌کند به همان اندازه نسبت به سعادت و خوش بختی امت واحد اسلام و سایر مسلمین احساس مسئولیت می‌کند.

که مسئولیت‌های اجتماعی نیز از ایمان سرچشمه می‌گیرند و بخش مهمی از اسلام را تشکیل می‌دهند ایمانی که آدمی را به کنج خلوت براند و به سرنوشت جامعه بی‌تفاوت گرداند، ایمان واقعی نیست. پیامبر گرامی اسلام فرمود:

هر کس به امور مسلمین اهتمام نورزد مسلمان نیست، و هر کس که استغاثه مسلمانی را بشنود که مسلمانان را به یاری می‌طلبد و او را اجابت نکند مسلمان نیست.[67] زندگی پیامبران و سیره بزرگان دین نیز بهترین گواه است. آنان در حالی که زاهدانی شب زنده‌دار بودند در صحنه پیکار نیز همانند شیر ژیان جهاد می‌کردند. چنان نبود که در کنج خلوت بنشینند و به عبادت و دعا اکتفا کنند بلکه علاوه بر آن در صحنه اجتماع و میدان کارزار نیز حضور داشتند و در راه مبارزه با ظلم و استکبار و محرومیت و استضعاف و برای برقرار ساختن عدل اجتماعی نیز تلاش و جهاد می‌کردند، و در انجام این مسئولیت بزرگ از هیچ گونه فداکاری دریغ نداشتند. با ستم کاران و طاغوت‌ها می‌جنگیدند و از هیچ گونه دشواری و سختی نمی‌هراسیدند.

آری، مکتب توحید، مکتب اخلاق، تقوا، مکتب عبادت و انس با خدا، مکتب جهاد و پایداری و ایثار و مبارزه با ظلم و بیدادگری و دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر می‌باشد. همه اینها از ایمان راستین سرچشمه می‌گیرند.

گفتنی است چنان که ایمان سرچشمه عمل صالح است هم‌چنین عمل صالح نیز در تقویت و تثبیت ایمان نقش بزرگی را بر عهده دارد.

هر اندازه که در پرهیز از گناهان و اخلاق زشت و در انجام عمل صالح تلاش کنیم به همان اندازه نور ایمان در دل ما شدیدتر می‌گردد. بنابراین بعد از اعتقاد به خدا و معاد و نبوت باید در عمل به دستورهای الهی بکوشیم تا به مراتبی عالی‌تر از ایمان نائل گردیم. کسانی که از ایمان تنها به یک باور ذهنی اکتفا می‌کنند و در عمل التزام و تعهدی ندارند و از تمایلات و خواسته‌های نفسانی خویش پیروی می‌کنند، نه تنها از رسیدن به هدف نهایی حیات باز می‌مانند بلکه به تدریج ایمان خود را از دست می‌دهند. علم و عمل برای روح انسان به منزله دو بالند که با نبودن هر یک از آن‌ها انسان نمی‌تواند به مقام‌های عالی خداپرستی پرواز و سیر و صعود کند.[68]


[66]. بحارالانوار، ج 69، ص 68:« سألت النبى صلى اللَّه علیه و آله عن الایمان فقال: تصدیق بالقلب و اقرار باللسان و عمل بالارکان».
[67]. کافى، ج 2، ص 164:« من اصبح لا یهتم بامور المسلمین فلیس منهم و من یسمع رجلًا ینادى یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم».
[68] امینى، ابراهیم، خداشناسى، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: سوم، 1388.